الینا طاهریالینا طاهری، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

دختر طلایی مامان الینا

حساسیت به پوشک مولفیکس

از وقتی دختر طلایی به دنیا اومد من پوشک های مختلفی رو براش امتحان کردم تا اینکه سر پوشک مولفیکس به توافق رسیدیم اما ماه پیش دیدم کنار پای الینا یه دونه قرمز زده با خودم گفتم یعنی چی ؟دلیلش چیه؟؟؟؟ بعد دونه ها بیشتر و بیشتر شد تا اینکه دیگه تمام قمستی که پوشک می کردم رو گرفت من احتمال دادم قارچ باشه البته من مرتب الینا رو عوض می کنم و هر دفعه هم که میشورمش کاملا خشکش می کنم و در معرض هوا قرار میدم .... خلاصه دختر طلایی رو بردیم پیش یه دکتر جدید که خیلی ازش تعریف میکردن و گفت بععععععععععله قارچه !!!! ما هم شروع کردیم برای این بچه 3 هفته درمان ضد قارچ اما اصلا جواب نمی داد تا اینکه در یک اقدام انقلابی دوباره بردیم پیش دکتر خود...
27 بهمن 1392

من الینا طاهری 48 ساعته پاکم!!!!

بالاخره یک پروسه سنگین رو انجام دادم و اون از شیرگرفتن دختر طلایی بود.....روش کار اینطوری بود که پنجشنبه مدیر گروه محترم فرمودن که دیگه باید از شنبه تا ساعت 3.5 الی 4 در دانشکده حضور داشته باشم این مساله خیلی فکرم رو مشغول کرد پس الینا چی؟؟؟؟شیرش چی؟؟؟؟ روزای قبل در مورد از شیر گرفتن الینا با مامانم صحبت کرده بودیم و قرار شده بود از این قطره های تلخ کننده استفاده کنم این بود که علیرغم میل باطنی رفتم داروخانه و یه چیزی گرفتم به اسم لاک تلخ که دور از جونتون مزه زهره مار می داد اومدم خونه و با دلی شکسته به الینا شیر دادم و هی گریه کردم مامانم می پرسید محلول رو زدی هی می گفتم باشه الینا بخوابه ....باشه الینا بیدار شه .....باشه دوباره شیر بخوره...
12 بهمن 1392

معجزه خونه مامان

دوستان عزیزم تا حالا به ارامش خونه مامان دقت کردین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دیروز بعد از اینکه پست اخر وبلاگ رو نوشتم واقعا احساس خستگی می کردم تا اینکه بعدش احساس سرماخوردگی هم بهش اضافه شد ... شماها همتون مامانین می دونین دیگه بعد از اینکه بچه ها خوب میشن تازه مامانا مریض میشن اما حق ندارن خودشون رو به بی حالی بزنن با تمام مریضی و درد و احساس خواب آلودگی طفلی ها همچنان به اعضای خانواده سرویس میدن بگذریم...... داشتیم تشریفمان رو به سمت منزل می بردیم که همسری تماس گرفتن گرفتار هستن و نمی تونن برای نهار ما رو از حضورشون بهره مند کنن ....ما هم با این همه خستگی.... لازم به ذکر هست مامانم صبح ها میاد خونه ما پیش الینا که در این بین خواهرم هم همر...
9 بهمن 1392

مامان همیشه خسته !!!

دختر نازم سلام امروز دقیقا یک هفته ای میشه که مامان میاد سر کار خدا می دونه چقدر خسته میشم!!!! البته هنوز زیاد اینجا گرفتار نشدم ولی اینکه باید صبح زود بیدار شم و بعدش بیام دانشکده و از اونجا دوباره خونه و کارای خونه و شما و .... حالا فرایند پوشک گیرون رو هم به این شکل شروع کردم که الینا رو تا زمان غروب خورشید باز می ذارم و علاوه بر تمامی کارای خونه و درست کردن ناهار برای فردا باید هر نیم ساعت هم دختر طلا رو برای دستشویی ببرم و این در حالیه که شب ها زودتر از 12.30 نمی تونم بخوابم و صبح هم باید 6.15 بیدار شم از خواب ظهر هم که بهش فوق العاده عادت دارم خبری نیست برای همین احساس می کنم خستگی تو وجودم ریشه کرده به معنای واقعی اصلا ی...
8 بهمن 1392

وقتی مامان پیش نی نی مریضش نیست

امروز سومین روز کاری مامان هست و دیشب دختر طلایی تب کرد ..... والا ما میایم ابروی این بچه رو درست کنیم می زنیم چشمش رو کور می کنیم چند روز پیش دیدم روی بغل پاهاش دونه زده خودم تشخیص دادم قارچه و درمان رو شروع کردم اما گفتم ببرم دکتر که مطمئن شم بردم دکتر همون تشخیص رو داد و همون دارو ها رو که شروع کرده بودم ...اما دختر طلایی اون شب سرما خورد و با اجازتون دیشب هم تب کرد ... حالا من مجبور شدم صبح تنهاش بذارم و برم خدا کنه زیاد اذیت نشه خدا به من صبر بده بتونم تا ظهر تحمل کنم ...
3 بهمن 1392
1